مگه ممکنه یکی درد را پسندد ؟!
،بی شک همه درمان راپسندند .
آیا عقیده شما غیر ازین است؟
عادت ما اینه که قیاس هامون هم همین جور اشتباهه.
چرا کسی درد را بپسندد؟
اون شعر را نخوندی؟
دردم ازیار است و درمان نیز هم.
یا
گر طبیبانه بیایی به سر بالینم
به دو عالم ندهم لذت بیماری را
کودکانی هستند که با نوع رفتارشان به والدین میگویند مرا بزن
چرا؟
چون بی توجهی والدین، جان به لب شان کرده و زدن ،نوعی توجه است اگرچه از نوع منفی.
فروغی بسطامی ،غزلسرای دوران قاجار ،سروده
غم روی تو به عالم ندهم | عین نستانم و این غم ندهم |
گر به جان درد پیاپی دهیام | به مداوای دمادم ندهم |
گر مرا در حرمت راه دهند | ره به نامحرم و محرم ندهم |
بخت آن کو که به صحرای طلب | آهوی چشم تو را رم ندهم |
آبی از چشم تری ریخت به خاک | که به سر چشمهی زمزم ندهم |
داغی از دوست رسیدهست به من | که به سرمایهی مرهم ندهم |
غمی از عشق به خاطر دارم | که به صد خاطر خرم ندهم |
بدنی دوش در آغوشم بود | که به صد روح مکرم ندهم |
خاتمی داد به من لعل کسی | که به انگشتری جم ندهم |
تا لبم بر لب آن نوش لب است | یک دمم را به دو عالم ندهم |
من فروغی نفس پاکم را | به دم عیسی مریم ندهم |
به چه نکته ای اشاره کردید!
آره ما نباید عین اونا باشیم چون شخصیتمون و تربیتمون فرق داره